داستان به ظاهر معصوم نجات و سونا که از دنیاهای متفاوتی هستن که با یک دروغ شروع میشود و به سمت عشق میرود همه چی با یک دروغ شیرین شروع می‌شود نجات در حال زندگی با دخترش کایرا هست…آیلین، مادر کایرا وقتی کایرا بچه بود ترکشون کرده نجات هم برای اینکه دختر کوچکش ناراحت نشه گفته مادرش در آفریقا ماموریت مهمی دارد و سال ها از زبان مادرش برای دخترش نامه مینویسه وقتی تولد 6سالگی کایرا نزدیک میشه نجات میفهمد دخترش انتظار دارد مادرش در تولدش بیاید هر چقدر هم نجات تلاش میکند کایرا را از این فکر دور کند دختر کوچولو با هیجان باور دارد مادرش می آید… نجات با بیچارگی سعی میکند با همسرش که چندین ساله حرف نزده ارتباط برقرار کند…




ترکی ها نجات ,کایرا ,مادرش ,دخترش ,دروغ ,دختر ,با یک ,یک دروغ ,دارد مادرش ,مادرش در ,دروغ شیرینمنبع

استانبول ظالم – Zalim İstanbul

سیب ممنوعه – Yasak Elma

دختر سفیر – Sefirin Kızı

دروغ شیرین من – Benim Tatli Yalanim

کلاغ سیاه – کوزگون – Kuzgun

خانه تو سرنوشت توست – Doğduğun Ev

رامو – Ramo

مشخصات

آخرین جستجو ها

مطالب علمی و آموزشی واژه گستر دانلود فایل بازاریابی دیجیتال اسکریپت بخش کیک بوکسینگ سایت بزرگ رزمی کده دانلود سرا سیستم ترجمه همزمان و تورگاید کفسابی نعمت زاده هاست