داستان عشق مهدی و زینب که در کودکی رنج بسیاری بردند و زندگی سختی را تجربه کردندو روح آنها پر از زخم هاییست که حتی پس از گذشت سالها از کودکیشان هنوز التیام پیدا نکرده،دو روحی که نسبت به هم احساس تعلق پیدا میکنند،و در این سفر داستان عشقشان را با زبانی دیگر و کلماتی دیگر بیان میکنند. زینب دانشجوی رشته حقوق است که بین دو زندگی متفاوت و دو مادرش گیر کرده است که انتظارات آنها کاملاً متفاوت است. از یک طرف ، او زیر فداکاری های مادر خود خرد می شود و از سوی دیگر ، سعی می کند رویاهای مادر خود را بازگرداند. سالها است که تلاش می کند تعادل بین دو طرف حفظ شود ، زینب همچنان به این سؤال می کند که او واقعاً کیست و از چه خانواده ای است. این تنها سؤالی است که زینب نمی تواند پاسخی برای آن پیدا کند.
استانبول ظالم – Zalim İstanbul
دروغ شیرین من – Benim Tatli Yalanim