یک روح مبارز که از صفر تا صد رو پیموده : ییغیت کُزان . دو تا زن به این آدمی که بی اعتقاد به عشقه ، عاشقن : یکیش مادر فرزندنشه که از یک خواب عمیق چندین ساله بیدار شده ، دیگری یک عاشق معصوم که به جذبه عشق رعدآسا ایمان آورده . ییغیت ، اجلال و نور سه تا روح زخمی هستن که در قفس عاشقی بال و پر میزنن … یا قفس اونا رو خفه میکنه … یا تنها عشق برای اسارت روشنایی بخش خواهد بود .
استانبول ظالم – Zalim İstanbul
دروغ شیرین من – Benim Tatli Yalanim